خوش آمدي

خوش آمدي

    

صفحه اصلي | آرشيو وبلاگ | تماس با ما
۲۸ آبان ۱۴۰۱
استارتاپ چيست؟ آموزش استارتاپ از 0 تا 100

اين مقاله بخشي از " راهنماي راه اندازي كسب و كار " ما در سايت ب م م و است براي مطالعه بيشتر به منبع زير مراجعه كنيد، كلي مقاله و آموزش رايگان منتظر شماست:

https://bememim.com/%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%a2%d9%81%d8%b1%db%8c%d9%86%db%8c/

استارتاپ چيست؟

 
راه اندازي كسب و كار خود ممكن است مانند يك تعهد حماسي به نظر برسد. حقيقت اين است كه اينطور نيست.
بله، شما بايد سخت كار كنيد و متعهد شويد كه در تمام ساعات روز روي آن كار كنيد، اما در واقع راه‌اندازي صرفاً به اين بستگي دارد كه مطمئن شويد «همه كادرها را بررسي كرده‌ايد»، كه دقيقاً همان چيزي است كه اين چك ليست راه اندازي كسب و كار به شما كمك مي كند تا انجام دهيد.

 
من وظايف را به دسته‌هاي قابل مديريت تقسيم كرده‌ام و پيوندهايي اضافه كرده‌ام كه به شما در تكميل هر مرحله از شروع كار كمك مي‌كند.

 
اگر مي خواهيد خود را در يك نسخه سريع از چك ليست راه اندازي كسب و كار قرار دهيد، حتما مقاله ما را در مورد شروع يك كسب و كار در 30 روز بررسي كنيد.

چك ليست راه اندازي استارتاپ

1. يك ايده تجاري خوب پيدا كنيديك ايده تجاري خوب فقط ايده اي نيست كه باعث سود شود. اين موردي است كه براي شخص شما، بازار هدف و موقعيت مكاني شما مناسب است. شما براي مدت طولاني در تجارت خواهيد بود، بنابراين واقعاً بايد چيزي را انتخاب كنيد كه بتوانيد زندگي كنيد و نفس بكشيد.

 
نقاط قوت و ضعف خود را شناسايي كنيديك تحليل SWOT روي خودتان انجام دهيديك ايده كسب و كار داشته باشيد كه نقاط قوت شما را برآورده كندچگونه شروع به اختراع چيز كنيم (يا چگونه چيزي براي اختراع پيدا كنيم)تعريف كنيد كه موفقيت براي شما چگونه به نظر مي رسدتحقيقات خود را انجام دهيد: امروزه چه مشاغل محبوبي هستند؟

 

2. ايده كسب و كار خود را آزمايش كنيد و تحقيقات بازار انجام دهيد*ضرب المثلي مي گويد: «ايده ها يك دوجين سكه هستند» - اما درباره ايده هاي خوب چطور؟  واقعاً چگونه مي دانيد كه به چيزي برخورد كرده ايد كه در همه سطوح كار مي كند؟

 
ما از روش برنامه ريزي ناب براي كشف اين موضوع استفاده مي كنيم. البته، ممكن است بخواهيد با بيرون رفتن و صحبت با افراد واقعي شروع كنيد - آيا آنها واقعاً يك رستوران شيك باسكي در همسايگي خود مي خواهند يا يك مغازه دونات فروشي ديگر مطابق سليقه آنها خواهد بود ؟

 
"مشكلي" را كه كسب و كار شما حل مي كند را تعريف كنيد"راه حل" ارائه شده توسط كسب و كار خود را خلاصه كنيدمردم چقدر به چيزي كه شما مي فروشيد نياز فوري دارند؟آيا كسب و كار شما با گذشت زمان همچنان مرتبط خواهد بود؟ چگونه سازگار خواهيد شد؟

 بازار هدف خود را مشخص كنيدمشتري ايده آل خود را مشخص كنيداندازه بازار شما چقدر است؟به دست آوردن مشتري چقدر آسان است و هزينه آن چقدر است؟بهترين مكان براي راه اندازي فروشگاه را پيدا كنيدراه حل شما چه مزايايي نسبت به رقباي شما دارد؟چقدر پول و تلاش براي ارائه ارزش هزينه دارد؟آيا صنعت خود را مي شناسيد؟

 تيمي را مشخص كنيد كه به شما در اجراي ايده شما كمك مي كندهر يك از اعضاي تيم چه مسئوليت هاي كليدي خواهند داشت؟آيا اعضاي تيم مالكيت كسب و كار را به اشتراك خواهند گذاشت؟يك برنامه مالي اساسي ايجاد كنيدقبل از شروع به چه سرمايه گذاري اوليه اي نياز داريد؟

 هزينه هاي اساسي خود را تخمين بزنيد و فروش را پيش بيني كنيد تا مطمئن شويد كه مي توانيد از كسب و كار خود سود ببريدنقاط عطف يا اهداف كسب و كار و زماني كه قصد داريد به آنها دست يابيد را ترسيم كنيدچقدر طول مي كشد تا به بازار برسد؟

 ايده خود را تأييد كنيدبا مشتريان احتمالي مصاحبه كنيد تا مطمئن شويد كه مشكلي را كه شما مي‌خواهيد حل كنيد، دارندبا مشتريان بالقوه مصاحبه كنيد تا تأييد كنيد كه راه حل شما چيزي است كه مشتريان شما براي آن هزينه خواهند پرداختتعيين كنيد كه آيا امتياز قيمت اوليه شما براي مشتريان شما مفيد است يا خير* در حالي كه ما به دانشجويان و كارآفرينان جديد توصيه مي كنيم قبل از شروع تحقيقات بازار را انجام دهند، مايليم توضيح دهيم كه  اگر از قبل بازار خود را مي شناسيد ، نبايد اجازه دهيد  «انجام تحقيقات بازار» شما را متوقف كند.

واقعيت اين است كه اكثريت قريب به اتفاق استارت‌آپ‌هاي واقعي توسط افرادي هدايت مي‌شوند كه بازار خود را از روي تجربه مي‌شناسند و آماده شرط‌بندي در مزرعه هستند! تحقيقات بازار نبايد بخشي از فرآيند برنامه ريزي كسب و كار باشد. به گفته تيم بري ، "اگر بازار خود را مي شناسيد، ادامه دهيد!"

 

3. اگر به دنبال بودجه هستيد، ممكن است به يك طرح تجاري رسمي نياز داشته باشيددر حالي كه براي راه اندازي كسب و كار خود به يك طرح تجاري 40 صفحه اي نياز نداريد، اگر به دنبال بودجه هستيد، موسساتي مانند بانك ها ممكن است درخواست كنند.

 
در اين مورد، مي‌توانيد بپرسيد كه آيا يك «طرح يك صفحه‌اي»  (همچنين به عنوان يك  طرح كسب‌وكار يك صفحه‌اي نيز شناخته مي‌شود ) كافي است، يا اينكه آيا آن‌ها مي‌خواهند يك طرح كسب‌وكار سنتي با بخش مالي دقيق داشته  باشند (اين بخشي است كه آن‌ها دارند. بيشترين توجه را داشته باشيد). 

 
هر يك از بخش‌هاي طرح را مطابق فهرست زير تكميل كنيد:خلاصه اجرايي خود را بنويسيدنماي كلي شركت را بنويسيدمحصولات و خدمات خود و مشكلاتي را كه حل مي كنند يا نيازهايي را كه برآورده مي كنند فهرست كنيدجزئيات بازار هدف خود را مشخص كنيديك برنامه بازاريابي و فروش ايجاد كنيدنقاط عطف و معيارهاي كليدي را مشخص كنيدتيم مديريت خود را فهرست كنيديك برنامه مالي ايجاد كنيديك ضميمه اضافه كنيديك زمين آسانسور ايجاد كنيداگر به يك شروع سريع در برنامه خود نياز داريد، مي توانيد الگوي طرح كسب و كار رايگان ما را دانلود كنيد يا از كتابخانه نمونه هاي طرح تجاري ما ديدن كنيد.

 

4. كسب و كار خود را برند كنيديك برند قوي  كليد وفاداري مشتري و فروش بالاتر است.  اگر فكر مي كنيد فقط براي تجارت بزرگ است، دوباره فكر كنيد. يك نام تجاري براي مشاغل در هر شكل و اندازه اي حياتي است.
اينجاست كه تمام تلاش ها نتيجه مي دهد. اكنون شما كمي بيشتر در مورد مخاطبان هدف خود مي دانيد، اين فرصت را داريد - از طريق نام تجاري خود - توجه آنها را جلب كنيد. و البته، از انجام آن لذت ببريد!

 
يك نام براي كسب و كار خود انتخاب كنيد يا نام تجاري را انتخاب كنيد كه مي دانيد مي توانيد علامت تجاري داشته باشيددر مورد "پيام برند" خود تصميم بگيريد كه به عنوان  پيشنهاد فروش منحصر به فرد يا پيشنهاد ارزش نيز شناخته مي شوديك شعار توسعه دهيد"لحن صداي" برند خود را شناسايي كنيد - قلب و روح تمام ارتباطات نوشتاري شما، صداي شما چيزي است كه مي گوييد و چگونه آن را بيان مي كنيد.

تعريف كنيد كه برند شما چگونه به نظر مي رسديك طرح رنگي را انتخاب كنيدفونت هاي خود را انتخاب كنيديك لوگو ايجاد كنيد. آن را قانوني كنيدقبل از اينكه بتوانيد مغازه باز كنيد و به راحتي تجارت خود را شروع كنيد، بايد مطمئن شويد كه تمام كادرهاي لازم را علامت زده ايد. آيا نام كسب و كار خود را ثبت كرده ايد؟ براي مجوزهاي محلي و ايالتي درخواست داده ايد؟

شماره شناسايي كارفرما را دريافت كرديد؟ شما بايد برخي كارها را "بر اساس كتاب" انجام دهيد.


در مورد ساختار قانوني يا ساختار تجاري تصميم بگيريدنام كسب و كار خود را ثبت كنيدبراي نام دامنه اي كه با نام تجاري شما مطابقت دارد ثبت نام كنيدبراي محافظت از علامت تجاري پرونده  كنيد اگر از نام كسب و كار خود براي شناسايي محصول يا خدمات استفاده كنيدهر گونه مجوز يا مجوز فدرال و ايالتي را كه نياز داريد دريافت كنيدشماره شناسه مالياتي كسب و كار فدرال خود را دريافت كنيد  (كه شماره شناسايي كارفرما نيز ناميده مي شود)اگر فكر مي كنيد ممكن است به كمك نياز داشته باشيد، يك وكيل پيدا كنيدنوار آبي Bplans |  بلاگ Bplans6.

تامين مالي (فقط در صورت نياز)*در حالي كه هر استارتاپي به بودجه خارجي نياز ندارد، اكثر كسب و كارها حداقل در ابتدا به كمك نياز دارند.

اگر طرح كسب و كار خود را انجام داده ايد و در امور مالي خود به خوبي مديريت مي كنيد، خواهان يك بانكدار،  يك VC  يا خانواده تان ، بايد براي تامين مالي اقدام كنيد.


هزينه هاي راه اندازي خود را تخمين بزنيدتصميم بگيريد كه آيا از امور مالي شخصي، وام، پول سرمايه گذار،  پول دوستان و خانواده، منابع مالي جمعي  يا شايد چيز ديگري استفاده مي كنيد…  صورت هاي مالي مربوطه را تهيه كنيدپيش بيني فروشصورت سود و زيانصورت جريان وجوه نقدترازنامهزمين آسانسور خود را براي سرمايه گذاران اصلاح كنيدبراي تامين مالي اقدام كنيديك حساب بانكي تجاري باز كنيديك سيستم حسابداري راه اندازي كنيداستراتژي خروج خود را بشناسيد* نكته قابل توجه اين است كه همه استارت آپ ها نياز به تامين مالي ندارند.

اكثريت قريب به اتفاق استارت آپ هاي خدماتي مي توانند از برنامه ريزي براي ادامه مسير استفاده كنند، اما واقعاً نيازي به بودجه ندارند. اگر شما يك نويسنده آزاد، يك طراح، يك مشاور مديريت، يك نويسنده طرح كسب و كار يا هر شخص ديگري هستيد كه از مهارتي استفاده مي كند كه به پول زيادي نياز ندارد، فقط شروع كنيد.


راه اندازي فروشگاهشما تقريباً آماده رفتن هستيد. هر چند فقط چند جزئيات بيشتر براي كار كردن. هنگامي كه محل كسب و كار خود را پيدا كرديد، يا يك دفتر راه اندازي كرديد، و مراحل استخدام را تنظيم كرديد، آماده شروع بازاريابي خواهيد بود.

يك مكان تجاري پيدا كنيدتصميم بگيريد كه آيا به مشتريان خود اعتبار بدهيد يا خيراگر قصد انجام اين كار را داريد، يك سياست اعتباري ايجاد كنيدخريد بيمه (نوع بيمه اي كه نياز داريد بسته به كسب و كار شما متفاوت است)بيمه غرامت كارگرانبيمه مسئوليت عموميپوشش اموال يا مصدومانبيمه عمربيمه از كار افتادگيبيمه خدمات درمانينيازهاي پرسنلي خود را مشخص كنيدآيا به كارمندان تمام وقت، پاره وقت يا آزاد نياز داريد؟

پيش نويس شرح وظايفدرج آگهي براي مشاغلبا كارمندان مصاحبه كنيد كارمندان را استخدام كنيدفناوري خود را تنظيم كنيدسيستم هاي نقطه فروش (POS).CRMسيستم هاي صورتحساب و پرداختحسابداريپست الكترونيكسيستم هاي  كسب و كار خود را بازاريابي و راه اندازي كنيدوقت آن رسيده است كه مردم را درباره روز افتتاحيه خود به هيجان بياوريد. اين فرصت شماست تا كارها را با صداي بلند پيش ببريد! اگر به خودتان زمان كافي بدهيد، مطبوعات ممكن است از شما بخواهند كه داستاني را در مورد شما پخش كنند، و البته، شما مي‌توانيد اين خبر را خودتان منتشر كنيد، و همچنين از ديگران بخواهيد كه وظيفه خود را براي اطلاع رساني انجام دهند.


يك برنامه بازاريابي ايجاد كنيدكسب و كار خود را بازاريابي كنيدشبكه، شبكه، شبكه (با مردم صحبت كنيد!)مواد بازاريابي خود را ايجاد كنيدتابلوهاي مغازهلوازم التحرير، فاكتورها و پاورپوينت هابروشورها و بروشورهايك وب سايت ايجاد كنيدثبت نام دامنه (اگر در اولين ثبت نام تجاري خود اين كار را انجام نداده ايد)خريد هاستسايت خود را بسازيدسايت خود را در فهرست هاي كليدي فهرست كنيددر پلتفرم هاي رسانه هاي اجتماعي راه اندازي شويددر صورت لزوم، تي شرت يا لباس فرم بسازيدوقتي باز مي كنيد به مطبوعات اطلاع دهيديك روز افتتاحيه ترتيب دهيد

 

استارتاپ چيست؟ما هرچقدر مفصل راجع به استارتاپ بنويسيم و نوشته‌هايمان را تأثيرگذار و جامع بدانيم اهميتي ندارد؛ مگر زماني كه بتوانيم اين سؤال ساده و البته اساسي را پاسخ دهيم. استارتاپ چيست ؟
تعاريف مختلفي براي استارتاپ وجود دارد اما يكي از بهترين تعاريف استارتاپ را نيل بلومنتال (Neil Blumenthal)، بنيانگذار و مديرعامل واربي پاركر ارائه داده است؛ او در جواب استارتاپ چيست گفته است: “يك استارتاپ، شركتي است كه تلاش مي‌كند مشكلي را حل كند؛مشكلي كه راه حل آن آشكار نيست و تضميني براي مؤفقيتش وجود ندارد”.


استارتاپ نوعي سرمايه‌گذاري توسط بنيانگذاران آن، پيرامون يك ايده يا مشكل است. پيشرفت استارتاپ با يافتن يك ايده يا راه حل يك مشكل، ترسيم چشم‌اندازي براي آن، ايجاد يك تيم متعهد همسو با چشم‌انداز (ويژن) و تلاش براي تبديل ويژن به واقعيت آغاز مي‌شود.


هدف بنيانگذار (بنيان گذاران) اوليه، ايجاد يك تيم مؤسس ماهر و توانا است تا بتواند اعتبار مشكل يا راه حل اوليه و تناسب آن با محصول يا بازار را تأييد كند، قبل از آنكه استارتاپ به كسب‌وكاري بزرگ و پايدار تبديل شود.


بنابراين علاوه بر اهميت فرآيند نوآوري، از ايده گرفته تا ارزش توليد محصول و مدل كسب‌وكار، استارتاپ‌ها بايد يك تيم قدرتمند و متعهد داشته باشند. ايده خوب و تيم حرفه‌اي، استارتاپ را به يك شركت عالي تبديل مي‎كند.

يك شركت عالي و بزرگ، يك نهاد پايدار است كه ديگر وابسته به هيچ فرد يا سازماني نيست؛ جايي كه تمام دانش، ارزش‌ها، استراتژي‌ها و … در بطن آن گنجانده شده است به گونه‌اي كه فعاليت‌هاي خود را ادامه دهد و آنها را بهبود ببخشد. اين كسب‌وكار براي مشتري، سهامداران و ساير ذينفعان كليدي ارزش ايجاد مي‌كند.


ويژگي اصلي يك استارتاپ كه بسياري از افراد متخصص بر روي آن توافق دارند توانايي رشد و مقياس‌پذيري استارتاپ است. اين رشد كه بدون محدوديت جغرافيايي است استارتاپ‌ها را از مشاغل كوچك متمايز مي‌كند. يك رستوران محلي استارتاپ نيست؛ حتي زماني كه حق فرانچايز را واگذار مي‌كند.


تاريخچه استارتاپ چيست؟پس از رسيدن به پاسخ استارتاپ چيست بايد بدانيد كه؛ اصطلاح استارتاپ اولين بار توسط صنعت سرمايه‌گذاري به كار گرفته شد. افراد فعال در اين صنعت، از واژه استارتاپ براي تمايز نوع خاصي از شركت‌هاي جديد باكسب‌وكارهاي سنتي استفاده مي‌كردند.

جايي كه عامل اصلي اين جداسازي “رشد سريع و مقياس‌پذيري” بود. اگرچه در دهه90، با فراگيري اينترنت و وبسايت اين اصطلاح رايج شد؛ قدمت اولين استارتاپ‌هاي واقعي به دهه 30 و حتي قبل از آن بازمي‌گردد. براي مثال شركت IBM كه در سال 1911 تأسيس شده و از بزرگترين توليدكنندگان نرم‌افزار و سخت‌افزار در كل جهان محسوب مي‌شود؛ از اولين استارتاپ‌هايي است كه اكنون در دره معروف سيليكون ولي قرار دارد.


اگر استارتاپ را يك شركت، با تكنولوژي بسيار مقياس‌پذير و با هدف رشد سريع در نظر بگيريم؛ مي‌توانيم به دنبال اولين استارتاپ در تاريخ باشيم. به عنوان مثال، شركت اديسون جنرال الكتريك (GE) را مي‌توان يكي از اولين استارتاپ‎ها دانست. رشد سريع و مسير دشوار پيروزي براي آن شركت، مشابه يك سفر استارتاپي است.

بسياري از شركت‌ها مانند نوكيا نيز مي‌توانند در روزهاي آغازين خود به عنوان يك استارتاپ در نظر گرفته شوند.


هرچند آغاز “دوران استارتاپ” به طور دقيق مشخص نيست، اما اين مسئله با ظهور اكوسيستم تجاري Silicon Valley ارتباط تنگاتنگي دارد. بنابراين مي‌توان فرض كرد كه اولين استارتاپ‌ها شركت‌‎هاي Silicon Valley هستند.
معناي لغوي استارتاپ چيست و چقدر به معناي رايج آن در جامعه نزديك است؟معناي لغوي استارتاپ چيست و از كجا آمده؟ استارتاپ واژه‌اي آشنا و مصطلح در بين اقشار تحصيلكرده جامعه است اما به هر حال يك واژه بيگانه محسوب مي‌شود و بسياري از افراد سعي در معادل‌سازي آن در زبان فارسي داشته‌اند. در ايران فرهنگستان زبان و ادب فارسي، وظيفه انتخاب بهترين معادل را براي واژگان غير فارسي دارد. در سال 98 برخي از شبكه‌ها و سايت‌هاي خبري معادل لغوي استارتاپ را از نظر فرهنگستان زبان،به اشتباه “كمك نوآور” اعلام كردند. اما معادل مصوب فرهنگستان براي استارتاپ، “نوآفرين” و “شركت نوآفرين” است. اين معادل هنوز از طرف جامعه استارتاپي كشور مورد پذيرش قرار نگرفته است؛ زيرا تمام ابعاد و ماهيت اين واژه را در بر نمي‌گيرد.
استارتاپ در معناي رايج آن به كسب‌و‌كار نوپا و تازه تاسيسي گفته مي‌شود كه در مراحل اوليه رشد خود قرار دارد اما مسير رشد را به سرعت طي مي‌كند. همچنين اغلب حول محور يك ايده خلاقانه و جديد در حوزه فناوري تكنولوژي‌هاي روز دنيا مي‌گردد.
حال نقطه تلاقي معناي لغوي استارتاپ با معناي رايج آن، ايده نو و خلاقانه است. ايده‌اي كه اقدام به حل يك مشكل، با هزينه‌ كم و البته در سريع‌ترين زمان ممكن مي‌كند.


استارتاپ در ديكشنري‌هاي معتبر جهان چه تعاريفي دارد؟در سال‌هاي اخير، برخي از ديكشنري‌ها، استارتاپ‌ها را با شركت‌هاي فناوري معادل سازي كرده‌اند، گويي اين دو به طور ذاتي در هم تنيده‌اند. اما اغلب آنها بر نوپا بودن استارتاپ‌ها تاكيد دارند. براي اينكه بدانيم استارتاپ چيست و اين واژه را بهتر و جامع‌تر درك كنيم، سر زدن به ديكشنري‌هاي مختلف مي‌تواند ايده خوبي باشد. ديكشنري‌هاي معتبري مانند آكسفورد، كمبريج، وبستر و … استارتاپ را اينگونه تعريف كرده‌اند:

  • ديكشنري آكسفورد: كسب‌وكاري كه به تازگي كار خود را آغاز كرده است؛ به طور خاص كسب‌وكار اينترنتي.
  • ديكشنري كمبريج: يك كسب‌وكار كوچك كه به تازگي شروع به كار كرده است. استارتاپ‌ها در دنياي تجارت بسيار آسيب‌پذيرند.
  • ديكشنري وبستر: استارتاپ يك شركت تجاري نوپا است.
  • ديكشنري كسب‌وكار: مرحله اوليه چرخه زندگي شركت (بنگاه اقتصادي) كه در آن كارآفرين از مرحله ايده به سمت تأمين مالي، تعيين ساختار اصلي كسب‌وكار و شروع فعاليت‌هاي تجاري مي‌رود.
  • ديكشنري امريكن هريتيج: يك كسب‌وكار يا فرد مسئول كه به تازگي فعاليت تجاري خود را آغاز كرده است.
  • ديكشنري لانگمن: شركت جديدي كه اخيرا تاسيس شده است.
  • ديدگاه اساتيد كارآفريني نسبت به ماهيت استارتاپ چيست؟بدون شك يكي از برترين اساتيد حوزه كارآفريني و استارتاپ، استيو بلنك است. او استاديار دانشگاه استنفورد، مدرس و محقق اصلي بنياد ملي علوم در دانشگاه كاليفرنيا، دانشگاه بركلي است. بلنك كه در سيليكون ولي مشهور به پدر نوآوري و بنيانگذار هشت استارتاپ هاي‌تك است مي‌تواند بهتر از هر فرد ديگري به سؤال استارتاپ چيست پاسخ دهد.

 

بر اساس نظر استيو بلنك، “استارتاپ سازماني است كه با هدف جست‌وجوي يك مدل كسب‌وكار تكرارشونده و مقياس‌پذير، شكل گرفته است”.
اريك ريس نويسنده كتاب معروف استارتاپ ناب و نظريه پرداز در حوزه كارآفريني استارتاپ را يك نهاد انساني مي‌داند. طبق نظر او “اين نهاد براي ارائه يك محصول يا خدمت جديد در شرايطي با ابهام بالا به وجود آمده است”.
بزرگان حوزه تكنولوژي چه تعاريفي براي استارتاپ بيان كرده‌اند؟آدوراچونگ، بنيانگذار و مديرعاملHomejoy، (يكي از معروف‌ترين استارتاپ‌هاي ايالات متحده در سال 2013) تعريف جالبي از استارتاپ دارد. او در پاسخ به استارتاپ چيست مي‌گويد كه استارتاپ يك حالت ذهني است.
اما يكي از زيباترين تعاريف از استارتاپ را، ويل شروتر بنيانگذار و مدير عامل استارتاپ‌هاي Startups.comZirtual, Fundable and، Zana ارائه كرده است. ويل مي‌گويد: “استارتاپ تجسم زنده و حقيقي روياي بنيان‌گذار است.


Jochem Wijnands، بنيانگذار استارتاپ يكه در سال 2014 توسط اپل خريداري شد استارتاپ را اينگونه تعريف مي‌كند:
استارتاپ يك نسخه مدرن از مخترع است. فردي كه مشكلي را تجربه مي‌كند و سپس سعي ميكند با ذكاوت آن را حل كند. يك كسب‌وكار يا استارتاپ موفق معمولاً قصد دارد تا مشكلي را حل كند و دنيا را به مكاني بهتر تبديل كند.
به تعريف ديو مك كلور مؤسس يكي از بزرگترين شتاب‌دهنده‌هاي دنيا نيزدقت كنيد: استارتاپ سازماني است كه درباره سه مسئله ابهام دارد: محصولش چيست، مشتريان آن كه هستند و چگونه بايد پول دربياورد.


از نظر تمامي اين افراد استارتاپ يك روياي بزرگ است كه به ماموريتي براي حل يك مشكل تبديل شده است. مسير پيوستن اين رويا به واقعيت، مسيري پر از ابهام و خطر است.


چه تفاوت‌هاي بنيادي بين يك كسب‌وكار سنتي با يك استارتاپ وجود دارد؟اگر با ذره‌بين يك محقق به كندوكاو پيرامون يك استارتاپ و يك كسب‌وكار سنتي بپردازيم تفاوت‌هاي زيادي بين اين دو مشاهده مي‌كنيم؛ اما برخي از تفاوت‌ها بنيادي بوده و برخي ديگر معيارهايي است كه مي‌تواند در شرايط و موقعيت‌هاي مختلف دستخوش تغيير شود.


تفاوت‌هاي اصلي بين يك استارتاپ و يك كسب‌وكار كوچك سنتي


هدفاولين تفاوت واقعي بين يك استارتاپ در مقابل كسبوكار سنتي، هدف از راه‌اندازي و رشد هر كدام از آنها است. هدف بنيانگذار استارتاپ اين است كه بازار را با يك مدل تجاري مقياس پذير و تأثيرگذار برهم بزند. هنگام ورود به بازار، يك استارتاپ بايد تا حد ممكن موفق باشد تا سهم بالايي ازبازار را بدست آورد. هدف نهايي يك استارتاپ تبديل شدن به رهبر بازار است. در حاليكه هدف اصلي كسب‌وكارهاي سنتي تمركز بر تأمين نيازهاي مخاطبان هدف است تا بتوانند به سودآوري خود ادامه دهند. براي يك كسب‌وكار سنتي داشتن سهم كوچكي از بازار نيز راضي‌كننده است.


تامين مالي و سرمايه‌پذيريتفاوت بين استارتاپ‌ها و مشاغل سنتي ر ا مي‌توان در انواع راهكارهاي سرمايه‌پذيري و تأمين مالي مشاهده كرد.

بسياري از مشاغل كوچك و سنتي مي‌توانند با سرمايه اندك كار خود را شروع كنند و به درآمدزايي برسند؛ زيرا از ابتدا تمركز خود را بر سودآوري قرار داده‌اند. از آنجا كه اين مشاغل بلافاصله به سود مي‌رسند، نياز به يافتن سرمايه‌گذار ندارند.اما استارتاپ‌ها به روشي كاملاً متفاوت سرمايه دريافت مي‎كنند. استارتاپ‌ها معمولا در تلاشند كالا يا خدمتي جديد را به بازار ارائه دهند؛ پس نياز به سرمايه‌ قابل توجهي براي توسعه و رشد دارند. آنها معمولا وقت زيادي را صرف يافتن سرمايه‌گذار مي‌كنند و البته با خطر بالاي شكست نيز مواجه‌ هستند.


معيارهاي تفاوت يك كسب‌وكار استارتاپي با ساير كسب‌وكارها چيست؟بيان ويژگي‌هاي استارتاپ و تفاوت آن با ساير كسب‌وكارهاآسان نيست زيرا درآمد، سود و تعداد كارمندان تا حد زيادي در بين استارتاپ‌ها و حتي صنايع مختلف متفاوت است.

اما برخي ويژگي‌هاي مشترك در بين استارتاپ‌ها وجود دارد كه آنها را از يك كسب‌وكار كوچك و معمول متمايز مي‌كند. در زير، ما 5 معيار اصلي تفاوت بين يك كسب‌وكار استارتاپي و يك كسب‌وكار سنتي را بيان كرده‌ايم:


رشد چشم‌گيراستارتاپ‌ها مشاغلي هستند كه به طرز باورنكردني مقياس‌پذيرند و اين رشد سريع و مقياس‌پذيري، آنها را از مشاغل كوچك متمايز مي‌كند. نكته قابل ذكر اين است كه  شركت‌هايي كه به سودآوري مي‌رسند ممكن است ديگر به عنوان يك استارتاپ محسوب نشوند.


نوآوريدر دو سال گذشته، نوآوري و اختلال در كنار هم به دايره واژگان كسب‌وكار رخنه كرده است. شركت‌هاي نوپا با نوآوري، ايده‌هاي جديد، استفاده از فناوري و با حل خلاقانه مشكل، بازارهاي موجود را مختل مي‌كنند.در صنعت هتلداري شركت‌هاي (Airbnb) يا جاباما، در صنعت تاكسيراني شركت‌هاي (Uber) و يا اسنپ، در حوزه فناوري موتورهاي جستجو كمپاني (Google)؛ نمونه‌هايي براي اين واقعيت هستند. همچنين نوآوري مي‌تواند در محصول، خدمتو يا حتي در مدل كسب‌وكار باشد.


سناستارتاپ‌ها عموماً جوان هستند و بعد از سه سال فعاليت، اكثر آنها ديگر استارتاپ محسوب نمي‌شوند. افزايش سن يك استارتاپ با رخدادهاي ديگري نيز همراه است:


اين شركت توسط يك شركت بزرگتر خريداري مي‌شود.اين شركت دفاتر متعددي را در اختيار مي‌گيرد.اين شركت به درآمد بيش از 20 ميليون دلار مي‌رسد.اين شركت بيش از 80 كارمند دارد.اين شركت بيش از پنج مدير دارد.بنيان‌گذاران بخشي از سهام خود را مي‌فروشند.نكته مهم اين است كه هيچ قوانين مشخصي وجود ندارد و يك شركت پنج ساله با توجه به ديگر پارامترها مي‌تواند استارتاپ باشد.


فرهنگبسياري از بنيان‌گذاران استارتاپ‌ها بر اين باورند كه فارغ از هر معيار ديگري، استارتاپ‌ها يك فرهنگ هستند. بر اساس اين باور آنها استدلال مي‌كنند كه يك شركت، در هر سن و با هر اندازه‌اي مي‌تواند يك استارتاپ باشد. آنجا كه افراد احساس مي‌كنند آنچه كه انجام مي‌دهند بر سرنوشت شركت تأثير مي‌گذارد؛ جايي است كه به آن استارتاپ گفته مي‌شود. هر چند دوام يك فرهنگ استارتاپي پويا، با ورود هر كارمند جديد و با گذشت هر سال سخت‌تر مي‌شود.


فناوري محور بودنبنا بر برخي تعاريف، يك استارتاپ لزوما مبتني بر فناوري نيست، گرچه در واقعيت اغلب استارتاپ‌ها وابسته به تكنولوژي‌هاي روز هستند. شركت هاي نوپا اغلب براي حل مشكلات از فناوري استفاده مي‌كنند و دسترسي روزافزون به فناوري، رشد چشمگير استارتاپ را امكان پذير مي‌كند.

 

فرقي نمي‌كند كه هدف اوليه موسسان استارتاپ چيست، اينكه روياي بزرگي هم‌چون تغيير دنيا را در سر دارند و يا به‌سادگي فقط مي‌خواهند روياي خود را به واقعيت تبديل كنند؛ در هر صورت هدف اصلي موسسان استارتاپ اين است كه چيزي را در اختيار جامعه بگذارند كه عموم جامعه بيش از هر چيزي به آن نياز داشته باشند و البته تا به حال ساخته نشده است و سپس اين كار را در مقياس بزرگ و جهاني انجام دهند. استارتاپ‌ها به بخش بسيار مهم و مؤثري در بازارهاي مالي تبديل شده‌اند و بي‌شك بايد بدانيم كه تعريف استارتاپ چيست و اطلاعات خود را در اين زمينه افزايش دهيم.

تعريف استارتاپ چيست؟پيش از بررسي هر چيزي، بهتر است با مفهوم و تعريف استارتاپ آشنا شويم.

  استارتاپ‌ها سازمان‌هاي نوپا و تازه‌تاسيسي هستند كه يك محصول يا خدمات جديد را توسعه داده و آن را به شكلي در بازار عرضه مي‌كنند كه هيچ‌كس نتواند در مقابل آن مقاومت كرده و حتما از آن محصول يا خدمات استفاده كند و البته، آن محصول يا خدمات براي افراد جامعه قابل جايگزيني نباشد.  

ساخت استارتاپ، با خلاقيت بي حد و حصر تركيب شده است و هر استارت آپ معمولا كمبودهاي يك محصول يا خدمات را عيان مي‌كند و يا يك دسته‌بندي كاملا جديدي ايجاد كرده و خدمات و محصولات جديدي را در آن رابطه عرضه مي‌كند. بدين شكل هر استارت آپ در اجرا و عرضه يك روش رايج و معمول در جامعه، يك وقفه يا اختلال ايجاد كرده و روش خود را به‌صورت جهاني ترويج مي‌كند. به همين خاطر بسياري از استارتاپ‌ها با وجود داشتن يك كسب‌وكار كاملا شاخص و مقبول، به‌عنوان «اخلال‌گر» شناخته مي‌شوند.


ممكن است شما هم با انواع استارتاپ‌هاي بسيار بزرگ حوزه تكنولوژي و ديجيتال هم‌چون فيسبوك، آمازون، اپل، نتفليكس و گوگل كه مجموع آن‌ها را با اسم مخفف FAANG مي‌نامند، آشنايي داشته باشيد؛ اما بايد بدانيد كه سازمان‌هاي ديگري هم‌چون WeWork ،Peloton و Beyond Meat نيز به‌عنوان استارتاپ شناخته مي‌شوند و بايد بدانيد كه استارت آپ تنها به حوزه تكنولوژي و ديجيتال محدود نمي‌شوند. 


 مطلب مرتبط: چرا استارت آپ‌ ها نبايد به بنيانگذارانشان وابسته باشندنحوه كار استارتاپ ها چگونه است؟نحوه كار استارتاپ ها چگونه است؟


حال كه با تعريف استارتاپ آشنا شديد، در ادامه قصد داريم به نحوه كار آن نيز بپردازيم. در مقياس بزرگ، استارتاپ‌ها همانند انواع سازمان‌هاي بزرگ ديگر فعاليت مي‌كنند، يعني مجموعه مشخصي از كارمندان در راستاي توليد محصولات يا ارائه خدمات و به هدف فروختن آن محصول به مردم، كار مي‌كنند. البته يك تفاوت بزرگ ميان سازمان‌هاي معمولي و استارت آپ وجود دارد و اين تمايز اصلي، نحوه انجام كارها است.


سازمان‌هاي عادي، همان روتين و روش انجام كارها را دوباره تكرار مي‌كنند. براي مثال، يك رستوران‌دار، همانند ساير افراد شاغل در آن حوزه، كسب‌وكار خود را آغاز مي‌كند و بدين شكل، از يك الگوي رايج در جامعه پيروي كرده و كسب‌وكار خود را عينا همان‌گونه اداره مي‌كند.


از سوي ديگر استارتاپ‌ها اهداف ديگري را دنبال كرده و تلاش مي‌كنند كه يك الگوي كاملا خاص و بي‌همتا را ايجاد كنند. به‌عنوان مثال در دنياي صنايع غذايي، استارتاپ بلو‌آپرون (Blue Apron) با ايجاد يك الگوي كاملا شاخص يعني ارائه كيت‌هاي غذا به مشتريان، يك الگوي كاملا جديد را معرفي كرده است؛

و يا دينرلي (Dinnerly) كه همانند ساير رستوران‌هاي عادي يك سرآشپز حرفه‌اي وعده غذايي ارائه شده به مشتريان را خود آماده مي‌كند، اما به مشتريان آزادي انتخاب و راحتي بي‌نظيري را عرضه مي‌كنند كه هيچ رستوران عادي توان رقابت با آن را ندارد.
اين ويژگي‌هاي شاخص باعث مي‌شوند كه اين‌گونه مجموعه‌ها به ده‌ها ميليون مشتري بالقوه دست پيدا كنند كه در عوض هزاران مشتري رستوران‌هاي عادي، يك عدد بي‌نظير و كاملا رويايي است.


همين موضوع و جلب توجه مشتريان بسيار زياد، يكي ديگر از ويژگي‌هاي خاص استارتاپ‌ها را نشان مي‌دهد: سرعت و رشد. استارتاپ‌ها قصد دارند كه به‌سرعت ايده ذهني خود را به واقعيت تبديل كنند و اين كار را از طريق فرايند تكرار (Iteration) انجام مي‌دهند. در اين فرايند، يك محصول ابتدايي و پايه را به‌صورت مستمر و دائم از طريق بازخوردها و داده‌هاي مورد استفاده، به‌روزرساني مي‌كنند.

معمولا انواع استارتاپ‌ها براي آغاز اين فرايند از يك حداقل محصول پذيرفتني كه MVP ناميده مي‌شود، استفاده مي‌كنند و اين محصول اوليه را دائما آزمايش كرده و بهبود مي‌بخشند تا زماني كه براي عرضه به بازار كاملا آماده شود.


در همان زماني كه استارت آپ‌ها در حال بهبود محصولات خود هستند، تلاش مي‌كنند كه دامنه مشتريان خود را نيز توسعه بخشيده و گسترش دهند. اين موضوع به آن‌ها كمك مي‌كند كه يك بازار بزرگ‌تر براي سهام خود ايجاد كرده و از اين طريق سرمايه بسيار بيشتري را جذب كنند، سپس از طريق همان سرمايه، حوزه كاري خود را گسترش داده و محصولات خود را به مخاطبان بسيار بيشتري عرضه كنند.


تمام اين رشد سريع و نوآوري تنها براي كسب يك هدف اصلي يعني عرضه به بازار انجام مي‌شود و اين هدف را از همان ابتدا به‌صورت كاملا صريح و يا به‌صورت ضمني و در كنار ساير اهداف، دنبال مي‌كنند. زماني كه يك استارت آپ به مرحله عرضه سهام خود به بازار عمومي مي‌رسد، به سرمايه‌گذاران اوليه اين فرصت را مي‌دهد كه سرمايه خود را خارج كرده و به سود نقدي خود دست پيدا كنند.

اين فرايند به مفهومي در دنياي استارتاپ‌ها اشاره مي‌كند كه با نام Exit يا «خروج» شناخته شده است و اهميت بسيار زيادي در پروسه ساخت يك استارت آپ دارد.
 مطلب مرتبط: pitch deck چيست؟آگهي استخدامجديدترين فرصت‌هاي شغلي شركت‌هاي معتبر را در صفحه آگهي استخدام ببينيد.


نحوه تاسيس يك استارتاپ چگونه است؟حال كه با تعريف استارتاپ آشنا شديم، بهتراست نحوه تاسيس آن را نيز بررسي كنيم. استارتاپ‌ها معمولا به روش‌هاي مختلفي سرمايه اوليه خود را به دست مي‌آورند:


يكي از روش‌هاي رايج و معمول براي جمع‌آوري سرمايه اوليه استارتاپ، Bootstraping نام دارد كه در طي آن، موسسان استارت آپ از خانواده و دوستان خود كمك گرفته و با سرمايه افراد نزديك به خود، كارشان را آغاز مي‌كنند؛

دومين روشي كه براي كسب سرمايه براي استارتاپ‌ها وجود دارد، با نام Seed Funding شناخته مي‌شود. در اين روش، سرمايه‌گذاراني كه Angel Investors يا همان فرشته سرمايه‌گذار ناميده مي‌شوند، در انواع استارت آپ‌هاي نوپا و تازه‌كار سرمايه‌گذاري مي‌كنند؛

در مقياس بالاتر و پس از اين دو روش، روش ديگري وجود دارد كه «تامين مالي سري A، B، C و D» نام دارد و توسط سازمان‌ها و مجموعه‌هاي بسيار بزرگ انجام مي‌شود كه مبالغ بالايي در انواع كمپاني‌ها و استارتاپ‌هاي تازه‌كار سرمايه‌گذاري مي‌كنند؛آخرين روش اين است كه موسسان استارت آپ تصميم بگيرند كه مجموعه خود را به‌عنوان يك شركت سهامي عام معرفي كرده و سرمايه اوليه خود را از طريق عرضه اوليه سهام يا شركت با هدف ويژه تملك (شركت چك سفيد) يا همان SPAC و يا تبادل مستقيم سهام، جمع‌آوري كنند.

همه مردم مي‌توانند در يك شركت عام سرمايه‌گذاري كرده و موسسان استارتاپ و سرمايه‌گذارهاي اوليه مي‌توانند سهام خود را فروخته و از اين طريق يك بازگشت سرمايه بي‌نظير را تجربه كنند.البته بايد بدانيد كه معمولا اين سرمايه‌گذاران اوليه، افراد بسيار ثروتمندي هستند كه سرمايه‌گذاران معتبر (Accredited Investors) نام دارند و كميسيون اوراق بهادار ايالات متحده عقيده دارد كه اين افراد به دليل داشتن درآمد بسيار بالا و البته ثروت خالص بسيار زياد، از انواع ضررهاي احتمالي در مسير سرمايه‌گذاري بر استارتاپ‌ها، مصون هستند.


براي مثال، در حالي كه اغلب سرمايه‌گذاران انتظار بازگشت سود ۲۰۰.۰۰۰ درصدي دارند، پيتر تيل (Peter Thiel) در يك استارتاپ كوچك به نام فيسبوك، احتمال موفقيت بسيار بالايي را ديد. با اين وجود بخش عظيمي از اين استارتاپ يعني حدودا ۹۰ درصد آن بر طبق گفته محققان استنفورد شكست خورد. اين موضوع نشان مي‌دهد كه سرمايه‌گذاران اوليه به احتمال زياد سرمايه خود را به‌صورت كامل از دست داده و هيچ سودي كسب نخواهند كرد.


 مطلب مرتبط: وستينگ (Vesting) يا اعطاي سهام؛ هر آن‌چه بايد در مورد آن بدانيدنكاتي كه بايد از راه‌اندازي استارتاپ بدانيدفعاليت‌‌هاي نوآورانه روز به روز در جامعه ما در حال افزايش است؛ واژه‌هاي استارتاپ و شتاب‌دهنده در ميان كلمات ما، براي خود جا باز كرده‌اند.

هرچند كه زمان بسيار كوتاهي از آغاز به كار آن‌ها مي‌گذرد و هنوز انسان‌هاي زيادي در جامعه با اين شتاب‌دهنده‌ها و عملكرد آن‌ها آشنا نيستند. البته خوشبختانه سمينار آشنايي با شتاب‌دهنده‌هاي استارتاپي تحت ويديوهاي آموزشي با عنوان «معرفي مراكز شتاب‌دهنده استارتاپ ‌هاي ايراني» ارائه شده است كه مي‌تواند مجراي مناسبي براي معرفي شتاب‌دهنده‌هاي حاضر در ايران باشد. از همين رو در ادامه‌ي مطلب، ۴ نكته مفيد در زمينه فعاليت‌هاي استارت آپي از اين سمينار را بيان مي‌كنيم.


۱. ايده همه چيز نيستبيشتر جوانان به شدت درگير اين هستند كه ايده استارتاپ بايد بسيار ويژه باشد. خيلي از اين جوانان مي‌خواهند ايده‌اي را براي استارتاپ راه بياندازند كه به مغز هيچ كس راه پيدا نكرده و فكر مي‌كنند براي موفق بودن چنين ايده‌اي لازم است. دوستان عزيز خيالتان را راحت كنم در كشور در حال توسعه‌اي مانند ايران، ايده خوب براي استارتاپ مثل نقل و نبات فراوان است، زيرا در هر زمينه شغلي، فضاهاي سرگرمي، فرهنگي، خبري و هر زمينه‌اي كه به فكرتان مي‌رسد هنوز كارهاي نوين و رويكردهاي جديد متناسب با پيشرفت تكنولوژي، يا صورت نگرفته يا بسيار اندك است؛ و كارهاي بسيار زيادي وجود دارد كه در تمام اين زمينه‌ها قابل اجراست. بيشتر از يك ايده خوب استارتاپ چگونگي انجام ايده مهم است.


بهتر است همين لحظه به سراغ يك مثال براي استارتاپ برويم: من هر روز مسير خانه تا محل كارم را يا با تاكسي يا با ماشين خود (تك‌نفره) طي مي‌كنم و مسلماً هر روز ماشين‌هاي بسيار زياد ديگري همين مسير را به صورت مشابه طي مي‌كنند. آيا بهتر نيست هر ۴ نفر از اين تعداد انسان‌ها به صورت يك گروه باشند و هر روز با ماشين يك نفر از آن‌ها آن مسير طي شود؟ با اين كار هر فرد هر ۴ روز يكبار لازم است با ماشين خودش اين مسير را طي كند و سه روز ديگر هم نيازي به تاكسي ندارد.


با اين كار چقدر ترافيك كاهش مي‌يابد؟ چقدر ارتباط موثر شكل مي‌گيرد؟ اگر محل كارتان تغيير يافت، چقدر خوب است به سرعت ۳ نفر ديگر با مسير جديد را پيدا كنيد. حال آيا يك شبكه اجتماعي حول چنين موضوعي، ايده خوبي است؟

ممكن است خيلي‌ها بگويند خير خيلي‌ها بگويند بله. اما اين ايده براي استارتاپ در برخي كشورها اجرايي شده است و بازخورد مناسبي نيز داشته است و يك ايده موفق محسوب مي‌شود. اما اگر در ايران و كشورهايي كه هنوز چنين كاري صورت نگرفته، كسي دست به اين كار بزند لزوماً موفق خواهد بود؟ مسلم بدانيد اين گونه نيست. ممكن است در آينده ۲۰ تيم به سراغ چنين ايده‌اي بيايند ولي تنها يك استارتاپ موفق شود.


ايده خوب براي استارتاپ بسيار زياد وجود دارد اما اجراي خوب ايده‌ها بسيار كم اتفاق مي‌افتد. اگر دائم به ناب بودن ايده فكر مي‌كنيد و حتي به داشتن يك ايده خوب راضي نيستيد و دنبال يك ايده پيچيده عجيب براي استارتاپ هستيد؛ از همين لحظه دست از اين روند برداريد، لزوما نياز به ايده‌اي كه به فكر هيچكس خطور نكند، نيست. يك ايده خوب در كنار عملكرد فوق‌العاده يك كسب‌وكار فوق‌العاده را ايجاد مي‌كند. بيشتر به فكر چگونگي انجام ايده باشيد.


۲. سادگي يك اصل است، خلاقيت يك ابزارسادگي يك اصل است، خلاقيت يك ابزار - استارتاپ


عبارتي وجود دارد كه در بين كساني كه در زمينه تبليغات، بازاريابي و كپي‌رايتينگ فعاليت مي‌كنند رايج است؛ تله خلاقيت. اما اين عبارت براي تمام زمينه‌هاي كسب‌وكار قابل بسط و استفاده است. انسان‌هاي زيادي در زمينه‌هاي مختلف كسب‌وكار، به ويژه در فعاليت‌هاي نوآورانه و استارتاپ ها به شدت در تله خلاقيت مي‌افتند.


بهتر است اين عبارت را با يك مثال شفاف كنيم. فرض كنيد شما با يك شير آب درگير هستيد كه بسته نمي‌شود و آب در حال به هدر رفتن است. هدف شما اين است كه شير آب را ببنديد و جلوي هدر رفتن آب را بگيريد. در كنار شما يك ابزار بسيار پيشرفته كه شبيه آچارفرانسه است وجود دارد. يك آچار با صفحه نمايش و دكمه‌ها فراوان كه به صورت الكتريكي عمل مي‌كند و توانايي عملكردهاي فراوان و پيچيده‌اي را دارد.


اگر درگير اين ابزار شويد مسلما زمان زيادي را با آن درگير خواهيد شد تا از شيوه عملكرد آن آگاهي يابيد و يا حتي توانايي‌هاي آن، شما را مجذوب خواهد كرد تا بيشتر با آن آشنا شويد و به همين دليل زمان بيشتري را صرف آن خواهيد كرد. مسلماً كار با اين وسيله جديد كه تا به حال نديده‌ايد جذاب است. اما يك چيز را فراموش كرده‌ايد. در تمام اين مدت آب همچنان هدر مي‌رود.

تمام هدف شما اين بود كه آب هدر نرود و با صرف زمان بسيار كم‌تري تنها با يك آچارفرانسه عادي مي‌توانستيد شير را درست كنيد و يا حتي بدون هيچ ابزاري فلكه آب را ببنديد. به طور قطع آب كمتري هدر مي‌رفت و زودتر به هدف مي‌رسيديد.


در فضاي كسب‌وكار و استارتاپ نيز موضوع همين گونه است. شما در استارتاپ خود با هدف‌هاي كوتاه مدت و بلند مدت بسيار فراواني مواجه خواهيد شد. اگر مي‌توانيد با راه‌ حل‌هاي ساده، شفاف و گويا به هدف دست پيدا كنيد هيچ نيازي به خلاقيت نيست.

اين جمله به معناي مفيد نبودن خلاقيت نيست. بلكه بدين معناست كه خلاقيت يك ابزار است كه در زمان و مكان مناسب مي‌تواند بسيار مفيد باشد اما به دليل جذابيت و كششي كه در افراد ايجاد مي‌كند ممكن است شما را از هدف دور كند. يادتان باشد كه قرار است به هدف مورد نظرتان دست پيدا كنيد و خلاقيت تنها يك وسيله براي رسيدن به هدف در استارتاپ شما است كه ممكن است گاهي مفيد و گاهي مضر باشد.
استخدام مهندس برقجديدترين فرصت‌هاي شغلي شركت‌هاي معتبر را در صفحه آگهي استخدام ببينيد.


۳. يك طرح دقيق براي كسب‌و‌كاراگر بخواهيم يك تعريف جامع و در عين حال مختصر از طرح كسب‌و‌كار يك استارتاپ ارائه دهيم، بايد بيان كنيم

 

آرشيو نظرات (0)

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :
 
 

 


معرفي وبلاگ




نشخوار ذهني يك انسان



فهرست اصلي

صفحه نخست
پست الكترونيك
آرشيو مطالب
افزودن به علاقه مندي ها
صفحه خانگي
 


آرشيو موضوعي

موضوعي ثبت نشده است


آرشيو ارسال ها

ارديبهشت ۱۴۰۲
فروردين ۱۴۰۲
اسفند ۱۴۰۱
بهمن ۱۴۰۱
دى ۱۴۰۱
آذر ۱۴۰۱


پيوند ها

خريد اپل ايدي
سئو
ساخت وبلاگ
برقكار سيار
ويزيت پزشك در منزل





 



[ ساخت وبلاگ ]